سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زن کژدمى است ، گزیدنش شیرین . [نهج البلاغه]
دیوارآرزو
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 9462
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
دیوارآرزو
ستاره وسامان

........... لوگوی خودم ...........
دیوارآرزو
............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • جملات زیبا وعبرت آمیر

  • نویسنده : ستاره وسامان:: 87/9/12:: 1:28 عصر

    آندرو متیوز :
    هرکسی درس مخصوص به خود را می گیرد. ما می توانیم به سه طریق واکنش نشان دهیم
    زندگی من مجموعه ای از درسهایی است که به آن نیاز دارم، درسهایی با نظم و ترتیب تمام در زندگی ام روی می دهد.( این سالمترین برخورد است و حد اکثر آرامش ذهن را تامین می کند.)
    زندگی یک مسابقه بخت آزمایی است اما من از هر اتفاقی که در زندگی روی می دهد نهایت استفاده را می برم (این دومین انتخاب خوب است و کیفیت متوسطی را به زندگی می بخشد)
    چرا همیشه همه بلاها سر من می آید؟ (این طرز برخورد نهایت ناکامی و بدبختی را تضمین می کند)
    ما در زندگی مرتبا با درسهای تازه ای روبرو می شویم و تا زمانی که درسی را یاد نگیریم مجبور به گذراندن دوباره آن هستیم.
    لقمان :
    سخنان سودمند را باید نشر کرد مانند افشاندن تخم گندم ، هر چند آب و هوا و زمین به رویاندن و بار آوردن دانه ها یاری نکند باز در گوشه و کنار خرمن ، سنبلها و خوشه های معدود سر دهد و خواهد رویید .

    دوست داشتن  

    ممکنه نتونیم چیزائی که دوست داریم داشته باشیم ولی می تونیم چیزائی که داریم  را دوست داشته باشیم.

     

    انتخاب دوست  

    کسی رو برای دوستی انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که نخوای برای اینکه تو قلبش جائی داشته باشی خودت رو کوچیک کنی

     

    امید  

    هیچوقت به خدا نگویید: من یک مشکل بزرگ دارم

    به مشکلتان بگویید: من یک خدای بزرگ دارم

     

    عشق  

    عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست...عشق اینست که من چترم را روی دلدار بگیرم واو نبیند....نبیند وهرگز نداند که چرا در زیر باران خیس نشد.....

     

    نگاه   

    سعی نکن عظمت در نگاه تو باشد.....................

    سعی کن عظمت در آن چیزی باشد که به آن می نگری..........

     

     

    از خدا خواستن  

    از خدا خواستن شجاعت است بدهد نعمت است ندهد حکمت. از بنده خواستن حماقت است بدهد منت است ندهد ذلت

     

     

    سخنی از ناپلئون   

    هرگز اشتباه نکن ....

     

    اگر اشتباه کردی ... تکرار نکن

    اگر تکرار کردی ... اعتراف نکن

    اگر اعتراف کردی ... التماس نکن

    اگر التماس کردی ... دیگر زندگی نکن

     

     

    ژید  

    عظمت واقعی در آن نیست که هرگز سقوط نکنیم ؛ بلکه در آن است که هر بار سقوط کردیم، دوباره برخیزیم . ( ژید)

     

     

     به دلمون یاد بدیم  

    ما نمی تونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه ولی میتونیم به دلمون یاد بدیم که اگه شکست لبه های تیزش دست اونی رو که شکستش نبره .

     

    دنیا  
    دنیا دو روز است
    یک روز با تو و روز دیگر علیه تو
    روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست ناامید مگرد
    زیرا هر دو پایان پذیرند

    امام علی(ع)

     

     

    وصال  
    می گویند لذ تی که در فراق است در وصال نیست

    چون در فراق شوق وصال است و در وصال بیم فراق......

     

     

    خوشبختی
    لحظات را طی کردیم تا به خوشبختی برسیم اما وقتی رسیدیم فهمیدیم خوشبختی همان لحظات بود.

     


    نظرات شما ()

  • میخ در دیوار

  • نویسنده : ستاره وسامان:: 87/8/12:: 3:21 عصر

    سعی کن  حتماً همه متن را تا آخرین جمله بخوانی. از همه مهمتر جمله آخر است که باید خوانده شود.

    یکی بود یکی نبود، یک بچه کوچیک بداخلاقی بود. پدرش به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب.

    روز اول پسرک مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بکوبد. در روزها و هفته ها ی بعد که پسرک توانست خلق و خوی خود را کنترل کند و کمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی که به دیوار کوفته بود رفته رفته کمتر شد. پسرک متوجه شد که آسانتر آنست که عصبانی شدن خودش را کنترل کند تا آنکه میخها را در دیوار سخت بکوبد.

    بالأخره به این ترتیب روزی رسید که پسرک دیگر عادت عصبانی شدن را ترک کرده بود و موضوع را به پدرش یادآوری کرد. پدر به او پیشنهاد کرد که حالا به ازاء هر روزی که عصبانی نشود، یکی از میخهایی را که در طول مدت گذشته به دیوار کوبیده بوده است را از دیوار بیرون بکشد.

    روزها گذشت تا بالأخره یک روز پسر جوان به پدرش روکرد و گفت همه میخها را از دیوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف دیواری که میخها بر روی آن کوبیده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر کرد و گفت: « دستت درد نکند، کار خوبی انجام دادی ولی به سوراخهایی که در دیوار به وجود آورده ای نگاه کن !! این دیوار دیگر هیچوقت دیوار قبلی نخواهد بود. پسرم وقتی تو در حال عصبانیت چیزی را می گوئی مانند میخی است که بر دیوار دل طرف مقابل می کوبی. تو می توانی چاقوئی را به شخصی بزنی و آن را درآوری، مهم نیست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهی گفت معذرت می خواهم که آن کار را کرده ام، زخم چاقو کماکان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. یک زخم فیزکی به همان بدی یک زخم شفاهی است. دوست ها واقعاً جواهر های کمیابی هستند ، آنها می توانند تو را بخندانند و تو را تشویق به دستیابی به موفقیت نمایند. آنها گوش جان به تو می سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آنها همیشه مایل هستند قلبشان را به روی ما بگشایند.»

    این هفته ، هفته دوستیابی ملی است، به دوستانتان نشان دهید چقدر برای آنها ارزش قائل هستید.

    یک نسخه از این نوشته را برای هرکسی که او را بعنوان دوست می شناسید بفرستید، حتی اگر آنها را برای دوستی که خودش این متن را برای شما فرستاده است، بفرستید. اگر مجدداً این متن به خودتان بازگشت ، بمعنای آن است که شما در یک دایره ای از دوستان خوب قرار گرفته اید.

    شما دوست من هستید و من به شما افتخار می کنم.

    حالا شما این متن را برای همه دوستان و همه افراد فامیلتان بفرستید.

    لطفاً اگر من در گذشته در دیوار شما حفره ای ایجاد کرده ام مرا ببخشید.

    « پشت سرمن قدم برندار، چون ممکن است راه رو خوبی نباشم، قبل ازمن نیز قدم برندار، ممکن است من پیرو خوبی نباشم ، همراه من قدم بردار و دوست خوبی برای من باش.»

     


    نظرات شما ()

  • مرگهای عجیب

  • نویسنده : ستاره وسامان:: 87/8/12:: 3:8 عصر

     

    امروزه انسان با توجه به پیشرفت تکنولوژی توانسته پاسخ بسیاری از سوالات خود را به دست آورد. اما یکی از مواردی که هنوز در پرده ابهام قرار دارد و سوالات بسیاری را در اذهان پیر و جوان و در واقع همه انسان ها به وجود می آورد پدیده «مرگ» است. حتما شما هم این ضرب المثل قدیمی و معروف را شنیده اید که «مرگ شتری است که در خانه همه می خوابد.» در این مطلب اصلا قرار نیست مرگ را از منظر فلسفی و یا عرفانی مورد بررسی قرار دهیم بلکه قرار است عجیب ترین و شگفت آورترین مرگ ها را که در طول تاریخ برای افراد مختلف رخ داده بیان کنیم:

    ?) آرنولد بنت:
    داستان نویس انگلیسی(
    ????،????) وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت!
    ?) آگاتوکلس:
    (خودکامه سراکیوز
    ???، ??? ق.م) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.
    ?) آلن پینکرتون:
    (موسس آژانس کارآگاهی آمریکا
    ????، ????) هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.
    ?) آیزادورا دانکن:
    (رقاص آمریکایی
    ????، ????) هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد.
    ?) اسکندر کبیر:
    (پادشاه مقدونی
    ??? ،??? ق.م) به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.

    ?) الکساندر:
    (پادشاه یونان
    ???،? ????) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.
    ?) تامس آت وی:
    (نمایشنامه نویس انگلیسی
    ????، ????) مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!
    ?) تامس می:
    (مورخ انگلیسی
    ???،? ????) بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد.
    ?) جان وینسون:
    (ماجرا جوی بریتانیا
    ????، ????) وی در ?? سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.
    ??) جروم ناپلئون بناپارت:
    (آخرین بناپارت آمریکایی
    ????، ????) در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.

    ??) جورج دوک کلارنس:
    (انگلیسی
    ????،????) به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد.
    ??) جیمز داگلاس ارل مورتون:
    (
    ????،????) بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.
    ??) رودولفونی یرو:
    (ژنرال مکزیکی
    ????، ????) اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.
    ??) زئوکسیس:
    (نقاش یونان قرن پنجم ق.م) به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!
    ??) ژراردونرال:
    (نویسنده فرانسوی
    ???? ،????) با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.

    ??) فرانسیس بیکن:
    (
    ????،????) براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.
    ??) فالک فیتز وارن چهارم:
    (بارون انگلیسی
    ????، ????) در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.
    ??) کلادیوس اول:
    (امپراتور روم
    ?? ب م. ?? ق.م) با یک پر آغشته به سم خفه شد.
    ??) کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ????، ????)
    این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.

    ??) گریگوری یفیموویچ راسپوتین:
    (
    ????،????) وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.
    ??) لایونل جانسن:
    (شاعر انگلیسی
    ???? ،????) از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت.
    ??) لنگی کالیر:
    (کلکسیونر آمریکایی
    ????،????) در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.
    ??) مارکوس لیسینیوس کراسوس:
    (سیاستمدار رومی
    ???، ?? ق.م) این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.
    ??) هنری اول:
    (پادشاه انگلیسی
    ????،????) در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.
    ??) یوسف اشماعیلو:
    (کشتی گیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند.


    نظرات شما ()

  • قوانین عجیب و خنده دار جهان

  • نویسنده : ستاره وسامان:: 87/8/12:: 3:8 عصر

     

    1. جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

    2. تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده می شوند.

    ?. مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

    5. در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود.

    6. در آریزونای آمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است.

    7. در تایلند همه سینما رو مجبورند هنگام پخش سرود ملی قبل از شروع فیلم قیام کنند.

    8. در دانمارک روشن کردن
    موتر قبل از چک کردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

    9. در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان 500 دلار جریمه دارد و قبل از خارج شدن از خانه حتما باید لباس زیر پوشیده باشید.

    10. در سال 1888 در بریتانیا قانونی تصویب شده که بایسکیل سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن موتراز کنارشان، زنگ بایسکیل هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

    11. در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام محکوم می شد.

    12. در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشیدن شخصیت اصلی سریال ممنوع بود.

    13. تا سال 1984، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست 1500 نفری در روزهای ناپلئون بطور رندوم انتخاب کنند.

    14. در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.

    15. اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال 1787 حذف کرد.

    16. صد ها سال پیش هر فردی که قصد داشت از کشور خارج شود، به سرعت اعدام می شد.

    17. در طول جنگ جهانی اول هر سربازی که به همجنس بازی متهم می شد، اعدام می شد.

    18. در زمان حکومت طالبان در افعانستان، پوشیدن جوراب سفید برای زنان به علت تحریک آمیز بودن آن برای مردان ممنوع بود. در ضمن ماموران پلیس دستور داشتند پنجره خانه ها را با رنگ سیاه بپوشانند تا زنان حاضر در خانه ها دیده نشوند.

    19. در 24 ایالت آمریکا ضعف جنسی عامل اصلی طلاق است.

    20. در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس، هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب، برای ماموران آتش نشانی ممنوع است.


    نظرات شما ()

  • قیمت چشم و گوش و دست و پا ...

  • نویسنده : ستاره وسامان:: 87/8/12:: 3:6 عصر

     

     

     

     

     

    یکى، در پیش بزرگى از فقر خود شکایت مى‏کرد و سخت مى‏نالید . گفت: خواهى که ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ گفت: البته که نه . دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمى‏کنم.
    گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه مى‏کنى؟
    گفت: نه .
    گفت: گوش ودست و پاى خود را چطور؟
    گفت: هرگز .
    گفت: پس هم اکنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است . باز شکایت دارى و گله مى‏کنى؟!بلکه تو حاضر نخواهى بود که حال خویش را با حال بسیارى از مردمان عوض کنى و خود را خوش‏تر و خوش بخت‏تر از بسیارى از انسان‏هاى اطراف خود مى‏بینى . پس آنچه تو را داده‏اند، بسى بیش‏تر از آن است که دیگران را داده‏اند و تو هنوز شکر این همه را به جاى نیاورده، خواهان نعمت بیش‏ترى هستى!

    -         برگرفته از: غزالى، کیمیاى


    نظرات شما ()

    <      1   2   3   4      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ